نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

دانشگاه رازی کرمانشاه

چکیده

محیط‌زیست و توسعه پایدار، دو مفهوم به هم پیوسته‌اند. صاحب‌نظران روابط بین‌الملل، در قالب دو دیدگاه در خصوص محیط زیست سخن رانده‌اند. محیط‌زیست گرایی نهادی (کورنوکوپیانیست[1]) با نگاه خوش‌بینانه، انسان محوری را مبنا قرار داده و دولت و نهادهای دولتی را قادر بر حل مسائل زیست‌محیطی می‌داند. در مقابل رویکرد اکولوژیکی سبزها (نومالتوسی[2]) با بدبینی نسبت به نهادهای دولتی، نگاهی بوم‌محورانه و مبتنی بر محدودیت رشد را مبنا قرار می‌دهد. استان کرمانشاه برای رسیدن به توسعه پایدار می‌بایست از مشکلات زیست محیطی به هم تنیده ونه مجزا که هرروزه توان حل آنها کاهش می‌یابد و در حال گسترش‌اند، گذر کند. این مقاله با مقایسه دو رهیافت نظری ذکر شده در قالب چارچوب نظری و رویکرد توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه‌ای وگفت‌وگو با کارشناسان محیط زیستی این پرسش را پاسخ می‌دهد که «با توجه به رویکردهای نظری متعارض در حیطه محیط‌زیست و توسعه پایدار، رویکرد مدیریت محیط زیست در استان کرمانشاه را چگونه می‌توان تحلیل نمود؟» در پاسخ این فرضیه مطرح می‌شود که «حکمرانی و مدیریت محیط زیست در استان کرمانشاه مبتنی بر الزامات نظریه اکولوژیکی سبزها (نومالتوسی) نبوده و از اینرو چشم‌انداز حفظ محیط زیست و توسعه پایدار در استان روشن نیست» جهت تحقق توسعه پایدار بازنگری در سیاست‌های دولت‌محور و گسترش فرهنگ مشارکت با بهره از سازمان‌های مردمی در چارچوبی مبتنی بر بدبینی به دولت‌محوری و ابعاد محدودیت رشد مثمرثمر خواهد بود. در حقیقت با نگرشی مبتنی بر حکمرانی جهانی زیست محیطی می‌توان مسیر توسعه در استان را هموار ساخت. مقاله را می‌توان با تحقیقات گسترده‌تر بعدی کاربردی توسعه‌ای بخشید.

 

[1]cornucopyanism

[2]Neo_malthusianism

CAPTCHA Image