2024-03-28T12:42:03Z
https://jgrd.um.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=3258
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
تأثیر اعتماد به شهرداری بر تمایل به سرمایه گذاری بخش خصوصی در پروژههای مشارکتی شهرداری مشهد
محمدرحیم
رهنما
محسن
حجازی جوشقانی
اهداف: شهرداریها از رویکرد وظیفهمحور بهسمت رویکرد بازارمحور، مشتریمدار و مشارکتکننده در فعّالیتهای اقتصادی در قالب مشارکت با سرمایهگذاران بخش خصوصی در احداث پروژههای مشارکتی، بهمنظور دستیابی به درآمدهای پایدار روی آوردهاند. دراینمیان، اعتماد سرمایه-گذاران به شهرداری در تداوم این حرکت، بسیار اساسی است. هدف این مقاله سنجش اعتماد سرمایهگذاران پروژههای مشارکتی شهرداری مشهد به شهرداری مشهد با ملاحظۀ 9 شاخص در 38 پروژه میباشد.
روش: روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و ابزار گردآوری اطّلاعات، پرسشنامه است. برای تحلیل دادهها نیز از نرمافزار SPSS استفاده شده است. جامعۀ آماری نیز کلیۀ سرمایهگذاران در پروژه-های مشارکتی شهرداری مشهد میباشند و حجم نمونه نیز برابر با کلیۀ این سرمایهگذاران میباشد.
یافتهها/نتایج: برای سنجش این متغیّرها در ابتدا، معناداری شاخصها از طریق آزمون کای-اسکوئر بررسی و مشخّص شد که پاسخها با سطح معناداری 99 درصد درمورد متغیّرهای خیرخواهی، سهیمکردن و اهمّیت دیدگاه مشتریان معنادار نمیباشند. همچنین شاخصهای تمایلات همکاری-جویانه، پیشبینیپذیری، اعتبار و صداقت، صلاحیت، کیفیت مدیریت و صراحت بهعنوان عوامل مؤثّر بر جلب اعتمادِ سرمایهگذاران به شهرداری شناخته شدند.
نتیجهگیری: ارتباط میان اعتماد به شهرداری و تمایل به مشارکت سرمایهگذاران با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و کندال تائوسی سنجیده شد که این ارتباط، در سطح 99 درصد معنادار است.
اعتماد نهادی
سرمایه گذاری بخش خصوصی
پروژه های مشارکتی
شهرداری مشهد
2017
08
23
1
24
https://jgrd.um.ac.ir/article_32114_4a2ba787b8eb8bb2f9f08c38b1d99177.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
تأثیر ادغام روستاها و مهاجرت معکوس در توسعۀ شهر جدید بینالود
محمد
اجزاء شکوهی
حمیدرضا
وارثی
محمد
قنبری
رضا
صمدی
اهداف: هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر ادغام روستاها و مهاجرت معکوس در توسعۀ شهر جدید بینالود و نیز تأثیرات این اقدام بر این دو روستا میباشد.
روش: روش پژوهش بهکارگرفتهشده در این مقاله «توصیفی ـ تحلیلی» میباشد و جهت ترسیم نقشه، از نرمافزار Arc GIS و برای تحلیل پرسشنامهها از نرمافزار PAWS و آزمونهایی مثل کروسکال-والیس استفاده شده است.
یافتهها: جمعیت شهر جدید بینالود در سال 1390 برابر با 5220 نفر بوده است که اغلب این جمعیت مربوط به ادغام روستاهای اوارشک و فخرداود در این شهر جدید است. ساخت شهر جدید بینالود در محدودۀ فعلی، باعث افزایش قیمت زمین و شکلگیری فرایند مهاجرت معکوس در این دو روستا گردیده است.
نتیجهگیری: پس از بررسیهای اوّلیه مشخّص گردید که تعداد 54 خانوار از ساکنان شهر جدید بینالود که از ساکنان روستاهای اوارشک و فخرداود بودهاند و جمعیت 205 نفری را تشکیل میدهند، جزو مهاجرین معکوس بهشمار میآیند. مکان سکونت قبلی اغلب این افراد، شهر مشهد بوده است و انگیزۀ اصلی آنها برای مهاجرت به مکان قبلی سکونتشان و بازگشت دوباره به بینالود، اشتغال بوده است. در بررسی وضعیت اقتصادی این افراد قبل و بعد از مهاجرت به بینالود، مشخّص گردید که وضعیت اقتصادی آنها بعد از بازگشت به بینالود نسبت به قبل بهتر شده است. علاوه بر این، وضعیت مسکن اغلب این افراد هم نسبت به قبل بسیار بهبود یافته است و مالک مسکن شدهاند. همچنین میزان رضایت این افراد از وضع زندگی خود در شهر جدید بینالود نسبت به مکان قبلی سکونتشان، در حد بالایی قرار دارد.
مهاجرت معکوس
جمعیت
وضعیت اقتصادی
روستا
شهر جدید بینالود
2017
08
23
25
50
https://jgrd.um.ac.ir/article_32124_7b425c96184c1d83bb264dddfebda230.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
ارزیابی و تحلیل فضایی وضعیت کالبدی مسکن محلاّت شهری پیرانشهر
مجتبی
رفیعیان
عیسی
ابراهیم زاده
سید احمد
حسینی
دیمن
کاشفی دوست
اهداف: شهر باید بهگونهای باشد که نیازهای جمعیتی را پاسخگو باشد. برایناساس در مقولۀ مسکن بهعنوان یکی از اساسیترین نیازهای زندگی انسان، این امر باید بهگونهای تدوین گردد که افراد با کمترین شکاف و اعتراض نسبت به استحقاق حقوق خود مواجه باشند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و تحلیل فضایی وضعیت کالبدی مسکن محلاّت شهری پیرانشهر صورت گرفته است.
روش تحقیق: نوع تحقیق در این پژوهش «کاربردی ـ توسعهای» و روش بررسی «توصیفی ـ تحلیلی» است. جامعۀ آماری محلاّت شهر پیرانشهر در سال 1391 میباشد. شاخصهای موردبررسی شامل 5 دستۀ اصلی قدمت بنا، کیفیت ابنیه، ریزدانگی واحدهای مسکونی، تعداد طبقات و مصالح میباشد. جهت تجزیهوتحلیل اطّلاعات مذکور، از مدل Fuzzy TOPSIS و ANP استفاده گردید.
یافتهها و نتایج: نتایج حاصل از تحلیلهای انجامشده، نشان میدهد که 7/26 درصد از محلاّت شهر دارای تعداد طبقات با کیفیت مطلوب، 3/33 درصد با کیفیت متوسّط و 40 درصد دارای کیفیت نامناسب میباشند.
نتیجهگیری: یافتههای بهدستآمده حاکی از آن است که بیشتر محلاّت در بخش جنوبی شهر بهلحاظ شاخصهای کلّی مسکن، در وضعیت مناسبی نمیباشند. این خود نشاندهندۀ نوعی بیعدالتی فضایی میباشد. امید است هرچه سریعتر درجهت بهبود کلّی وضعیت مسکن این منطقه، بهخصوص نواحی محروم و بهبود کیفیت زندگی اقدامات لازم انجام شود.
وضعیت کالبدی مسکن
تحلیل فضایی
پیرانشهر
تحلیل شبکه
Fuzzy TOPSIS
2017
08
23
51
76
https://jgrd.um.ac.ir/article_32136_77d57c9a00bea31c167b57e4d9fffc11.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
تحلیل نقش گردشگری درتوسعۀ پایدار منطقه ای و رتبه بندی عوامل تأثیرگذار آن براساس مدل F,ANP)مطالعۀ موردی: شهرستان مراغه)
رسول
افسری
اسفندیار
زبردست
اهداف: گردشگری یک عامل مهم در استقرار منابع گوناگون و توسعۀ مناطق کمتر توسعهیافته به-شمار میرود. با بهرهگیری حسابشده از توسعۀ گردشگری، میتوان زمینۀ توسعۀ اقتصادی، اجتماعی ـ فرهنگی و محیطزیستی بسیاری از مناطق محروم را فراهم آورد. در این پژوهش، هدف این است که نخست نقش گردشگری در توسعۀ منطقهای شهرستان مراغه بررسیگردد؛ سپس عوامل تأثیرگذار گردشگری در منطقه اولویتبندی شود. همچنین راهکارهایی برای توسعة پایدار گردشگری ارائه شود تا ضمن افزایش منافع حاصل از آن، بتوان تأثیرات منفی آن را به حداقل کاهش داد.
روش: این پژوهش با توجّه به نوع هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی ـ تحلیلی و همبستگی است. جامعة آماری پژوهش شامل کارشناسان، متخصّصان (اساتید دانشگاهی رشتههای مربوط)مسئولین سازمانها و ادارات و مردم محلّی شهرستان مراغه، با جامعۀ آماری 15000 نفر و تعداد نمونه 400 نفر است. روش گردآوری دادهها و اطّلاعات در این پژوهش، روش کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) است. برای تجزیهوتحلیل دادهها و آزمون فرضیات پژوهش از تحلیل رگرسیون خطّی ساده، آزمون t و مدل F,ANP استفاده شده است.
یافتهها/ نتایج: نتایج پژوهش حاکی از این است که ضریب تعیین بین متغیّر مستقل (توسعۀ گردشگری) متغیّر وابسته (توسعۀ اقتصادی) برابر 13/0 است. به عبارت دیگر، توسعۀ گردشگری 13درصد تغییرات متغیّر وابسته را توجیه میکند. همچنین در بُعد اجتماعی و فرهنگی نیز توسعۀ گردشگری 31 درصد تغییرات ایجادشده در متغیّر وابسته را پیشبینی (توجیه) و خطّیبودن رابطه بین دو متغیّر توسعۀ گردشگری و توسعۀ اجتماعی ـ فرهنگی را تأیید کرده و نشان میدهد توسعۀ گردشگری همانند بُعد اقتصادی، در بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی شهرستان نیز تأثیر داشته است. همچنین در بُعد زیستمحیطی نیز گردشگری در محل تأثیر گذاشته است. نتایج رتبهبندی عوامل تأثیرگذار نیز براساس ترکیب تحلیل عاملی (FA) و تحلیل شبکهای (ANP) بهترتیب عبارتاند از: افزایش کیفیت محیطزیست، گسترش امکانات بهداشتی و خدمات رفاهی، افزایش حساسیت به محیط، افزایش درآمد.
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده از تحلیل آماری رگرسیون خطّی و آزمون t نشان داد بین توسعۀ گردشگری و توسعۀ اجتماعی ـ فرهنگی، اقتصادی و زیستمحیطی منطقه رابطۀ معناداری وجود دارد.
گردشگری
توسعۀ پایدار
منطقه
مدل F,ANP
شهرستان مراغه
2017
08
23
77
100
https://jgrd.um.ac.ir/article_32195_646c9d9a85810a6eb6c1929908e201be.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
ماهیت سطح بندی زیرساختهای گردشگری روستایی با استفاده از رویکرد رافست (مطالعۀ موردی: دهستان های شهرستان کرمان)
حجّت اله
شرفی
مرضیه
جعفری
مسلم
قاسمی
اهداف: امروزه صنعت گردشگری از ارکان توسعۀ پایدار در هر جامعهای محسوب میشود. در این صنعت، وجود زیرساختهای مناسب، مدیریت عاقلانه و مدبّرانه در جنبههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آمایش جاذبهها و ایجاد تسهیلات، امکاناتی است که دسترسی را بیشازپیش آسان میسازد. هدف تحقیق حاضر، سطحبندی دهستانهای شهرستان کرمان از نظر زیرساختهای موجود گردشگری است.
روش: روششناسی تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی برمبنای شیوۀ اسنادی میباشد که در این مسیر، از تکنیک رافست جهت رتبهبندیِ زیرساختهای گردشگری روستایی شهرستان کرمان استفاده شده است.
یافتهها/ نتایج: یافتههای تحقیق نشان میدهد که در بین دهستانهای شهرستان کرمان براساس زیرساختهای گردشگری روستایی، دهستانهای باغین و محیآباد، بالاترین سطح برخورداری و دهستان-های گروه، دهمیرزا، هوتک، پایینترین سطح زیرساخت گردشگری را به خود اختصاص دادهاند. دهستانهای کاظمآباد، سیرچ و لنگر در حالت بینابین، سطح و ناحیۀ مرزی را به خود اختصاص دادهاند.
نتیجهگیری: در بین دهستانهای شهرستان کرمان از نظر برخورداری زیرساختها، توازن برقرار نیست و یک شکاف ملموس از نظر دسترسی به زیرساختهای گردشگری روستایی وجود دارد. بنابراین میتوان دهستانهای شهرستان کرمان را از نظر زیرساخت-های موجود گردشگری روستایی به سه سطح توسعه-یافته، نیمهبرخوردار و محروم سطحبندی کرد. دهستانهای گروه و دهمیرزا(بخش راین)، هوتک(بخش چترود)، تقریب بالا را به خود اختصاص دادهاند. دهستانهای باغین(بخش مرکزی) و محی-آباد(بخش ماهان)، تقریب پایین مجموعۀ زیرساختهای موجود گردشگری را به خود اختصاص دادهاند. دهستانهای کاظمآباد(بخش چترود)، سیرچ(بخش شهداد) و لنگر(بخش ماهان) با کسب سطح پایین زیرساختهای گردشگری، ناحیۀ مرزی را به خود اختصاص دادهاند.
گردشگری روستایی
زیرساخت های گردشگری
توسعۀ پایدار روستایی
رویکرد راف ست
شهرستان کرمان
2017
08
23
101
121
https://jgrd.um.ac.ir/article_32223_4983070cb9e8138bd7b3aa4dd8821781.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
بررسی تطبیقی کیفیت زندگی روستائیان مهاجر به روستاهای پیراشهری (مطالعۀ موردی: دهستان تبادکان شهرستان مشهد)
مریم
قاسمی
نشاط
امیدوار
الهام
عاشوری
زهرا
نسیمی
اهداف: اﻣﺮوزه ﺑﻬﺒـﻮد ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﻫﺪف اﺻﻠﻲ ﺗﻤﺎم ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪها و سیاستها و ﻣﻘﺼﺪ ﻣﺸﺘﺮک ﺗﻮﺳﻌﻪ در ﺳـﻄﻮح ﻣﺤﻠّﻲ، ﻣﻠّﻲ و ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻠﻲ است. مطالعۀ حاضر با هدف بررسی تطبیقی کیفیت زندگی روستائیان مهاجر به نواحی پیراشهری کلانشهر مشهد نسبت به قبل از مهاجرت، یعنی کیفیت زندگی آنها در مبدأ مهاجرت، تدوین گردیده است.
روش: روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. جهت پیگیری کیفیت زندگی مهاجران روستایی در طول زمان، از طرح تحقیق «شبه پانل» استفاده گردید. در این مطالعه، کیفیت زندگی به کمک 17 مؤلّفه و 56 متغیّر در دو بُعد عینی و ذهنی در طیف لیکرت بررسی شد. آلفای کرونباخ 79/0 حاکی از پایایی مطلوب ابزار تحقیق است.
یافتهها/ نتایج: براساس نتایج آزمون تیجفت نمونهای، در بُعد اقتصادی میانگین کیفیت زندگی از 03/2 به 41/2، در بُعد اجتماعی از 64/2 به 79/2 و در بُعد کالبدی از 02/2 به 58/2 در بعد از مهاجرت، بهطور معناداری افزایش داشته است. اگرچه میانگین کیفیت زندگی روستائیان در قبل و بعد از مهاجرت به روستاهای پیراشهری پایین-تر از میانۀ نظری است، امّا نتایج حاکی از آن است که بهبودی نسبی در کیفیت زندگی ساکنان روستاهای پیراشهری نسبت به گذشته ایجاد گردیده است، بهطوریکه میانگین کیفیت زندگی از 35/2 به 65/2 افزایش یافته است.
نتیجهگیری: روستاهای پیراشهری علیرغم اختلاف زیاد با مقولۀ توسعۀ پایدار روستایی بهجهت مجاورت با کلانشهر مشهد، دارای امتیازات خاصّی نسبت به سایر روستاهای شهرستان هستند. بدیهی است ریشۀ اصلی مهاجرتهای روستاشهری در وضعیت نابسامانِ اقتصادی و معیشتی روستاهای کشور نهفته است.
شهرستان مشهد
دهستان تبادکان
روستاهای پیراشهری
مهاجرت
کیفیت زندگی
2017
08
23
123
149
https://jgrd.um.ac.ir/article_32248_30b7fcf364c99064b7e75186a7b6ce5c.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
بررسی و تحلیل قابلیت توسعۀ چندمرکزی در مقیاس فرامنطقه ای (نمونۀ موردی: استان مازندران)
لیلا
شمسی
کرامت الله
زیاری
اهداف: مفهوم چندمرکزی یکی از مبهمترین اصطلاحات در علوم منطقهای است. بخشی از این ابهام به رویکردها و مقیاسهای مختلف مربوط میشود. اگرچه اغلب پژوهشهای اخیر، بر روی مقیاس شهری و بهویژه منطقۀ کلانشهری چندمرکزی تمرکز کردهاند، امّا کمتر به سطوح ملّی و استانی توجّه شده است. بنابراین مقالۀ حاضر سعی دارد تا با برشمردن ابعاد و مؤلّفههای این مفهوم در این مقیاس، به بخشی از این ابهامات پاسخ دهد و روشهایی را برای سنجش آن در کشور بیابد. سپس، قابلیت توسعۀ چندمرکزی را در سطح استان مازندران بسنجد.
روش: با توجّه به ماهیت و هدف پژوهش، از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است. مطابق با ادبیات موضوع، دو بُعد مورفولوژیک و عملکردی را میتوان در سطح کلان برای سنجش چندمرکزیتی شناسایی کرد. در تحلیلها، شاخص نخست شهری، شاخص تقوایی، شیب رتبۀ اندازه و تحلیل کانونی بهعنوان شاخصهای مورفولوژیک و شاخص واسانن، تراکم شبکه و آنتروپی بهعنوان شاخصهای عملکردی بهکار رفتهاند.
یافتهها/ نتایج: نتایج تحلیل نشان میدهند مازندران دارای نظامی از مراکز متوازن و نسبتاً هماندازه در گروههای جمعیتی مختلف و فاقد ساختاری سلسلهمراتبی است. بهعلاوه، مراکز شهری بهطور نسبتاً برابر در پهنۀ سرزمین پراکنده شدهاند. از نقطهنظر عملکردی نیز، منطقه دارای همبستگی شبکهای بالا، جریانها و پیوندهای متوازن و دوطرفه و نظامی نسبتاً شبکهای است.
نتیجهگیری: استان مازندران را میتوان چه به-لحاظ مورفولوژیک و چه بهلحاظ عملکردی، تبلوری از یک ساختار فضایی چندمرکزی تعریف کرد.
چندمرکزیتی
فرامنطقه ای
بُعد مورفولوژیک
بُعد عملکردی
استان مازندران
2017
08
23
151
169
https://jgrd.um.ac.ir/article_32279_8c927765d3501b96468b8f48fcad0d94.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
ارزیابی آماری از انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین در حوضة آبخیز دریاچة ارومیه با استفاده از ماتریس انتقال
یاسر
امینی
اسداله
خورانی
مسعود
بختیاری کیا
صالح
آرخی
اهداف: پایش تغییرات کاربریها و درک پویایی آن در یک حوضۀ آبخیز، از جایگاه خاصّی در مدیریت پایدار آن حوضه برخوردار است. هدف تحقیق حاضر، استفاده از سنجش از دور و GIS جهت تهیۀ نقشۀ تغییرات و شناسایی انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین با بهکارگیری ماتریس انتقال و تصاویر ماهوارۀ لندست در حوضۀ آبخیز دریاچۀ ارومیه میباشد.
روش: جهت انجام تحقیق، از تصاویر ماهوارۀ لندست در دورۀ زمانی 2015 ـ 1988 استفاده گردید. بدینمنظور پس از انجام پیشپردازشهای موردنظر، جهت انجام طبقهبندی از روشهای ماشینبردار پشتیبان و روشیءگرا استفاده و سپس اعتبارسنجی گردیدند. همچنین جهتِ برآورد میزان انتقالات و دیگر ویژگیهای حوضۀ آبخیز دریاچۀ ارومیه، ابتدا ماتریس انتقالی استخراج شده و سپس طبقهبندی شئگرا بین دورههای زمانی 2015ـ1988 ارائه شد. سپس با استفاده از فرمولهای موردنظر، میزان پایداری، افزایش، کاهش، تغییرات کل، تغییرات خالص و مبادلۀ همزمان کاربریهای اراضی و پوشش زمین مشخّص گردید.
یافتهها/ نتایج: پس از ارزیابی صحت، صحت کلّی برای نقشههای حاصل از ماشین بردار پشتیبان و روش شئگرا بهترتیب برابر با 94 و 92 درصد و مقدار کاپای آنها بهترتیب 92 و 89 برآورد شد که نشاندهندۀ برتری روش شئگرا در مقایسه با روش ماشین بردار پشتیبان است. در کل، هر دو روشِ طبقهبندی توانستند صحت قابلقبولی برای نقشههای کاربری اراضی و پوشش زمین ارائه دهند. نتایج حاصل از انتقالات نشان داد بهطور میانگین، 59 درصد از چهرۀ زمین در حوضۀ آبخیز دریاچۀ ارومیه در فاصلۀ زمانی 2015ـ 1988 پایداری پوشش داشته است، که بیشترین میزان این تداوم براساس مقدار این کاربری در فاصلۀ زمانی 2015ـ1988 مربوطه به مناطق مسکونی می-باشد. حدود 14 درصد از سطح حوزۀ آبخیز دریاچۀ ارومیه بهصورت تبادل همزمان بوده است. همچنین سطوح آبی حوضۀ آبخیز دریاچۀ ارومیه در دورۀ زمانی فوق، بیشترین ازدستدادگی و کمترین تبادل همزمان را تجربه کرده است.
نتیجهگیری: حوضۀ آبخیز دریاچۀ ارومیه در این فاصلۀ زمانی (2015ـ1988) تغییرات و انتقالات شدیدی را تجربه کرده است، تاجاییکه تنها 59 درصد از چهرۀ زمین، ثابت مانده و قسمتهای دیگر، انواعی از انتقالها را تجربه کردهاند. همچنین سطوح آبی و سپس مراتع، بیشترین آسیب-پذیری را تجربه کردهاند که نشان از افزایش اراضی فاقد پوشش و اراضی زراعی (کشاورزی) می-باشد. این تجزیهوتحلیل ما را به سنجش و تجسّم میزان انتقالات عمدۀ LULC درجهت برنامهریزیِ آیندۀ حوضۀ آبخیز دریاچۀ ارومیه توصیه میکند.
روش شئ گرا
ماتریس انتقال
آسیب پذیری و پایداری
حوضۀ آبخیز دریاچۀ ارومیه
2017
08
23
171
192
https://jgrd.um.ac.ir/article_32297_afea8d56bc64b02f99b7623bd42c3217.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
عوامل مؤثّر بر رخداد روزهای همراه با هوای پاک در تهران
فاطمه
درگاهیان
اهداف: با توجّه به اهمّیت رخداد هوای پاک و نقش آن در برنامهریزی ناحیهای کارهای حسّاس به آلودگی هوا، در این پژوهش علّت رخداد روزهای همراه با هوای پاک بهمنظور امکان پیشبینی آنها بررسی شده است.
روش: در این تحقیق، دادههای مربوط به کیفیت هوای پاک، از بانک اطّلاعات مربوط به شرکت کنترل کیفیت هوا و دادههای اقلیمی مربوط به بارش و سمت و سرعت باد از سازمان هواشناسی کشور در دورۀ آماری 1393ـ 1387 اخذ گردید. دادهها براساس یک الگوریتم به روش توصیفی ـ آماری تجزیهوتحلیل شدند.
یافتهها/ نتایج: بررسی توزیع فراوانی سالانۀ رخداد روزهای همراه با هوای پاک نشان داد که از توزیع خاصّی پیروی نکرده و روند تغییرات معنیداری را نشان نمیدهند. توزیع ماهانۀ رخدادها بیشترین فراوانی را در فروردینماه و سپس ماههایی که ناپایداریهای جوّی بیشتر است، نشان داد. بنابراین رخداد هوای پاک را در دو عامل کلّی، شامل عوامل طبیعی ـ اقلیمی، سمت و سرعت باد و بارش و نیز عامل انسانی، روز تعطیلی جستوجو کردیم. براساس این عوامل، 13 ویژگی در یک الگوریتم تعریف و علّت اصلی شرایطِ رخدادِ روز همراه با هوای پاک استخراج شد. درصد فراوانی هریک از ویژگیها محاسبه و سهم هریک از عوامل استخراج گردید. با ترکیب 13 ویژگی، سه عامل بهصورت انفرادی و چهار عامل بهصورت ترکیبی و یک عامل هم بهصورت جداگانه تعیین گردید.
نتیجهگیری: در تعیین علل رخداد روز همراه با هوای پاک، در بین عوامل انفرادی، عامل تعطیلی و در بین عوامل ترکیبی، عامل تعطیلی همراه با بارش بیشترین درصد را به خود اختصاص داده است. تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد بعد از یک روز تعطیل همراه با بارش، رخداد یک روز همراه با هوای پاک جهت هرگونه برنامهریزی از سطح کلان و ناحیهای گرفته تا برنامهریزیهای روزمرّۀ افراد، بهاحتمال زیاد قابلپیشبینی است.
هوای پاک
عوامل اقلیمی
روزهای تعطیل
2017
08
23
193
211
https://jgrd.um.ac.ir/article_32320_7a3773eab52f8e99db03907e9bb08c51.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
ارزیابی تأثیرات سدّ ژاوه بر مناطق روستایی همجوار؛ شهرستان سنندج
عباس
امینی
زانیار
گفتاری
اهداف: مطالعۀ حاضر به ارزیابی تأثیرات محیطی، اقتصادی و اجتماعی سدّ ژاوه در استان کردستان تا سال 1393 و آبگیری آن در آینده پرداخته است.
روش: ارزیابی نگرش ساکنین مناطق روستایی واقع در حوضۀ سد، نسبت به تأثیرات احداث آن تا زمان مطالعه و آبگیری آن در آینده، جداگانه صورت گرفته و دادهها با تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با 250 سرپرست خانوار از 13 روستای نمونه، گردآوری شده است.
یافتهها/نتایج: آسیبپذیریهای ادراکشدۀ اقتصادی و محیطی احداث سد، متوجّه وضعیت معیشتی و داراییها و منابع محیطی تولید کشاورزی روستاها بوده و با افزایش فاصله از سد، افزایش جمعیت و افزایش مقدار زمین، بیشتر ارزیابی شده است. بهعبارتی، ساکنین برخوردارتر از مواهب و منابع محیطی، احداث سدّ ژاوه را مخاطرهای برای دیرپایی سکونتپذیری اکوسیستم سکونتگاهی و پایداری نظام معیشتی خود ارزیابی کرده و بیش از منافع آب سد، آسیبهای آن را متوجّه خود دانستهاند. باوجوداین، همچنان حسّ تعلّق و انگیزۀ ماندگاری ساکنین آسیبناپذیر باقی مانده است.
نتیجهگیری: مدیریت پایدار منابع محدود آب کشاورزی، با توجّه به فزایندگی تقاضا و رخداد کمآبیهای گسترده، ضرورتی اجتنابناپذیر برای کشور بهحساب میآید. سدسازی برای ذخیرۀ منابع محدود آب، بالقوّه میتواند امکان استفادۀ کارآمدتر از آنها را فراهم نماید. امّا اجرای غیراصولی و بدون ارزیابیهای همهجانبه از پیامدهای آن بهویژه برای جوامع هدف، اکوسیستمهای محیطی و انسانی را از فواید آبهای سطحی محروم کرده و پیامدهای ناگواری برای آنها خواهد داشت.
مدیریت منابع آب
سدسازی
مناطق روستایی
سدّ ژاوه
آسیبپذیریهای محیطی و اقتصادی
2017
08
23
213
236
https://jgrd.um.ac.ir/article_32334_f4bdf7fb93f966df933b60f613956ce1.pdf
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2008-1391
1396
15
1
تحلیل عوامل مؤثّر بر تنوّع بخشی اقتصاد غیرکشاورزی و اثرات آن بر پایداری سکونتگاههای روستایی(مطالعۀ موردی: بخش سرولایت شهرستان نیشابور)
مهناز
رهبری
ناصر
شفیعی ثابت
زینب
رضایی
اهداف: تحقیق حاضر بر آن است تا عوامل بسترساز بخش غیرکشاورزی در ابعاد نظام محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و کالبدی و اثرات آن بر پایداری سکونتگاههای روستایی در دهستان سرولایت شهرستان نیشابور را بررسی و تجزیهوتحلیل کند.
روش: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهگیری از شیوۀ پیمایشی (پرسشنامه) در قالب 5 مؤلّفۀ زمینهساز اشتغال غیرکشاورزی (محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و سیاسی) و تأثیرات آن بر توسعۀ سکونتگاههای روستایی بخش سرولایت شهرستان نیشابور با استفاده از آزمونهای آماری T تکنمونهای، تااوبی کندال و رگرسیون چندگانه انجام گرفته است. تعداد روستاهای موردبررسی براساس میزان جمعیت (روستاهای بالای 50 خانوار) تعداد 13 روستا بهصورت تصادفی انتخاب شدند که براساس فرمول کوکران، حجم نمونه 324 خانوار تعیین شد.
یافتهها/نتایج: یافتههای حاصل از مطالعۀ میدانی نشان میدهد بهغیر از مؤلّفههای نظامهای محیطی و کالبدی که شرایط مساعدی را بهجهت ایجاد و گسترش مشاغل غیرکشاورزی در بخش موردمطالعه نشان داده است، دیگر مؤلّفههای زمینهساز اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بهگونهای نبوده است که زمینه را جهت ایجاد و گسترش مشاغل غیرکشاورزی فراهم آورد.
نتیجهگیری: مساعدنبودن مؤلّفههای زمینهساز ایجاد و توسعۀ بخش غیرکشاورزی، بهویژه مؤلّفههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجبات جابهجاییهای گستردۀ روستایی ـ شهری، بهویژه نیروهای جوان و تحصیلکرده به شهرستان نیشابور و دیگر شهرهای استان و بهدنبال آن، ازدسترفتن فرصتهای اقتصادی بهویژه در بخش کشاورزی را فراهم آورده و منجر به ناپایداری سکونتگاههای روستایی در ناحیۀ موردمطالعه شده است.
تنوّع بخشی اقتصاد
اشتغال غیرکشاورزی
پایداری سکونتگاههای روستایی
بخش سرولایت شهرستان نیشابور
2017
08
23
237
258
https://jgrd.um.ac.ir/article_32365_93bf8b3e0f44274c81953962af0bf7b5.pdf