دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
سنجش تناسب اراضی مستعد برای سرمایهگذاری در حوزۀ شمال غرب شهر مشهد
1
18
FA
فهیمه
عبادی نیا
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
ebadinia65@gmail.com
محمد
اجزاء شکوهی
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
shokouhim@ferdowsi.um.ac.ir
براتعلی
خاکپور
000000055969304300
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
khakpoor@um.ac.ir
10.22067/geography.v14i1.16885
اهداف: هدف اصلی این مقاله تعیین اراضی دارای اولویت برای سرمایهگذاری است که بر اساس چهار معیار اصلی پژوهش به چهار دسته اراضی با اولویت بالا، اولویت متوسط، اولویت پایین و فاقد اولویت برای سرمایهگذاری تقسیم گردیده است.
روش: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی و بهرهگیری از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی GIS با بهکارگیری مدل فرآیند سلسلهمراتبی (AHP)، انجام شده است. یافتهها/نتایج: نتایج سلسلهمراتبی نشان میدهد که تعداد 4835 قطعه زمین که 21درصد مساحت حوزه را شامل میشود دارای اولویت سرمایهگذاری بالا و 8/59 درصد از اراضی دارای اولویت سرمایهگذاری متوسط میباشند که مجموع این دو گویای پتانسیل بالای حوزه شمال غرب برای جذب سرمایهگذاریها است. همچنین با بررسی پروانههای ساختمانی اراضی 2000 متر به بالا که در 5 سال اخیر از سوی شهرداری صادر شده، مشخص شد که عمدة سرمایهگذاریها از نوع مسکونی بوده که همسو با جمعیت پذیری بالای حوزه میباشد. بهلحاظ پراکندگی فضایی 81درصد سرمایهگذاریها در منطقۀ 12 متمرکز است.
نتیجهگیری: یافنههای بهدست آمده حاکی از آن است که جهتگیری سرمایهگذاریهای خصوصی در منطقۀ 12 با تأکید بر بخش مسکن، فعالتر از دیگر مناطق حوزه میباشد. لکن با ادامه چنین روندی سایر بخشها با کمبود سرمایهگذاری مواجه خواهد شد. بنابراین تدوین راهکارهایی برای تغییر جهتگیری سرمایهگذاریها از حوزه مسکن به بخشهای تجاری وخدماتی برای تأمین نیازهای ساکنین ضروری است.
سرمایهگذاری,فرآیند سلسلهمراتبی,اراضی شهری,حوزۀ شمال غرب شهر مشهد
https://jgrd.um.ac.ir/article_31500.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31500_53cb5f024e0fae62eec9ae990235f98d.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
تحلیـل رابطـۀ طایفـهگرایـی اجتماعات محلی با توسعـۀ سیاسـی در شرایط انتخاباتی (مطالعـۀ موردی: شهرستان نورآبـاد ممسنـی)
19
46
FA
حمدالله
سجاسی قیداری
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
ssojasi@um.ac.ir
مهدی
پورطاهری
دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
mehdit@modares.ac.ir
وحید
صادقی
0000000190923324
دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
vahidsadeghi86@yahoo.com
سید محمد حسین
حسینی
0000000190923324
وزارت امور خارجه، تهران، ایران
vahidsadeghi86@yahoo.com
10.22067/geography.v14i1.33101
اهداف: طایفهگرایی اساساً مبتنی بر رجحان یک گروه نژادی، طایفهای و فرهنگ اجتماعی مشخص بر گروههای دیگر است که در آن انجام تصمیمگیریهای سیاسی مبتنی بر گرایشهای طایفهای بوده و در تضاد با توسعۀ سیاسی است؛ زیرا توسعۀ سیاسی، فرآیند دموکراتیزاسیون مبتنی بر نهادینگی ساختارهای سیاسی برخوردار از جامعۀ مدنی و چرخۀ مسآلمتآمیز قدرت از طریق وفاق بین نخبگان و تفکیک و افتراق بین ساختها را در بر میگیرد، اما دستیابی به چنین سطحی از توسعۀ سیاسی در تصمیمگیریها نیازمند گُذار از تعصبات قومی و طایفهای است. پدیدۀ طایفهگرایی اجتماعی ـ سیاسی عمدتاً در اجتماعات محلی با ساختارهای طایفهای عمدتاً مشاهده میشود که تدوام آن میتواند اثرات منفی متعددی مانند بیانگیزگی سایر گروههای اجتماعی و انحصارطلبی قدرت سیاسی شود. نمود عینی طایفهگرایی در تصمیمگیریهای سیاسی عمدتاً در شرایط انتخاباتی تشدید میشود. در این میان شهرستان ممسنی بهعنوان یکی از شهرستانهای استان فارس از جمله مناطق جغرافیایی پیرامونی کشور است که هنوز عناصر سنتی خود را حفظ کرده است. این شهرستان در طی سالیان متمادی زندگی عشیرهای و سنتی داشته است، بهطوریکه هویت جغرافیایی و طایفهای یکی از نیرومندترین عوامل اثرگذار بر پایگاه رأیآوری نمایندگان این حوزۀ انتخابیه را شکل میدهد. بنیاد پژوهش کنونی بر این پرسش نهاده شده است که چه رابطهای بین طایفهگرایی و توسعۀ سیاسی در اجتماعات محلی وجود دارد؟
روش: دادههای مقاله پیشِ رو که ماهیتی توصیفیتحلیلی دارد، به روش کتابخانهای و تحلیل آماری دادههای میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) گردآوری شده است. در روش میدانی با استفاده از نرمافزار SPSS به تبیین رابطة دو متغیر طایفهگرایی به مثابۀ متغیر مستقل و توسعۀ سیاسی بهعنوان متغیر وابسته پرداخته شد.
یافتهها/ نتایج: تحقیق نشان داد که بین دو متغیر طایفهگرایی و توسعۀ سیاسی ارتباط معناداری وجود داشته است. در شهرستان ممسنی بهدلیل حاکمیت بافت سنتی و غلبۀ عناصر متأثر از این بافت بر عناصر مدرن و تلفیق آن با برخی موانع چالشبرانگیز، فرآیند توسعۀ سیاسی با موانعی مواجه بوده است.
نتیجه گیری: نگرشهای محلیطایفهای یکی از عوامل کلیدی بوده که در توسعهنیافتگی سیاسی شهرستان نورآباد ممسنی نقش داشته و بهعلت عبور ناقص شهرستان از مراحل توسعۀ سیاسی نظیر انتخابات، منجر به تثبیت نظام فکری طایفهگرایی شده است.
طایفهگرایی,توسعۀ سیاسی,انتخابات,شهرستان نورآباد ممسنی
https://jgrd.um.ac.ir/article_31527.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31527_9ebbfed263994f024f0cd5d4667e62fe.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
ارزیابی مسکن مهر از نظر شاخصهای کیفی مسکن مناسب (نمونه موردی: مسکن مهر22 بهمن شهر زنجان)
47
65
FA
افشین
بهمنی
دانشگاه تهران، تهران، ایران
afshin.bahmani@yahoo.com
صفر
قائدرحمتی
دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
safarrahmati@modares.ac.ir
10.22067/geography.v14i1.41052
اهداف: هدف پژوهش حاضر ارزیایی میزان مطابقت مسکن مهر با شاخصهای کیفی مسکن مناسب است.
روش: این تحقیق از نوع کاربردی بوده و ماهیّت آن به صورت توصیفی- تحلیلی است، شیوة گردآوری اطّلاعات نیز به دو روش کتابخانهای و مشاهدة میدانی بوده و ابزار جمعآوری اطّلاعات در روش میدانی، به صورت پرسشنامه، مصاحبه و مشاهدة حضوری بوده است. جامعة آماری تحقیق، مسکن مهر 285 واحدی 22 بهمن شهر زنجان بوده که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی و فرمول اصلاحشدة کوکران، 99 واحد مسکونی بهعنوان نمونه انتخاب شدهاند. بعد از توزیع پرسشنامه و جمعآوری اطّلاعات، برای تجزیه و تحلیل آمار به دست آمده، از آزمون t تکنمونهای و همبستگی پیرسون در محیط نرمافزار spss استفاده شده است.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از آزمون t نشان داده است که مسکن مهر مورد بررسی، با هیچکدام از شاخصهای ابعاد کیفی مسکن مطابقت نداشته و این میزان در همة آنها کمتر از حد معمول (3) بوده است. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون، نشاندهندة وجود رابطة معنادار بین ابعاد اقتصادی و کالبدی (35/0)، فرهنگی و کالبدی (57/0)، فرهنگی و زیست محیطی(33/0) و زیستمحیطی و کالبدی (5/0)، بوده است؛ در نتیجه میتوان گفت که مسکن مهر 22 بهمن شهر زنجان، رضایتمندی ساکنین را در پی نداشته است.
مسکن,مسکن مهر,مسکن مناسب,مسکن مهر زنجان,شاخصهای مسکن
https://jgrd.um.ac.ir/article_31549.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31549_bc78409aa65fa580b1b72a90f22c881c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
آسیبشناسی مدیریت طرحهای توسعۀ منطقهای در ایران و انتخاب الگوی مطلوب مدیریتی
67
88
FA
کرامت اله
زیاری
دانشگاه تهران، تهران، ایران
zayyari@ut.ac.ir
علیرضا
محمدی
دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
a.mohammadi@uma.ac.ir
10.22067/geography.v14i1.42027
اهداف: این مقاله، با دو هدف آسیبشناسی الگوی موجود و انتخاب الگوی مطلوب مدیریتی طرحهای توسعة منطقهای تدوین شده است.
روش: این پژوهش از نظر روششناسی توصیفی و تحلیلی است و از روش اسنادی و میدانی برای گردآوری دادهها استفاده میکند. جامعة آماری پژوهش شامل پژوهشگران و متخصصانی است که با استفاده از نمونهگیری خوشهای و روش کوکران، 370 از آنها به عنوان نمونه برای پرسشگری انتخاب شدهاند. همچنین از 50 خِبرِه برای سنجش روایی محتوایی ابزار اندازهگیری و از 30 خِبرِه برای انتخاب الگوی مطلوب مدیریتی مصاحبه به عمل آمده است. از روش ANP برای وزندهی به معیارها و از مدل PROMETHEEII برای رتبهبندی گزینهها و انتخاب الگوی مطلوب استفاده شده است. از نرمافزارهای SPSS، Super Decision و Visual Promethee برای پردازش، وزندهی، تحلیل و رتبهبندی استفاده شده است. روایی محتوایی ابزار با استفاده از ضریب CVR، 80/0 و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 926/0 و روش گاتمن، 827/0 محاسبه شده است.
یافتهها/ نتایج: یافتههای پژوهش نشان میدهند که الگوی موجود مدیریت طرحهای توسعة ناکارآمد است و به اصلاح نیاز دارد. همچنین اجرای مدل PROMETHEEII نشان داد که، الگوی مبتنی بر حکمروایی خوب، الگوی مدیریت شبکهای و الگوی مدیریت راهبردی، بهترتیب با نمرة خالص رتبهبندی 7106/0، 5763/0، 0783/0، الگوهای برتر هستند.
نتیجهگیری: در این پژوهش، این نتیجه بهدست آمد که «حکمروایی شبکهای»، الگوی مطلوبی برای مدیریت طرحهای توسعة منطقهای است. در پایان پیشنهادهای مانند ایجاد زیرساختهای ارتباطی و اطلاعاتی، زمینهسازی مدیریت مشارکتی مبتنی بر پیادهسازی حکمروایی خوب در مدیریت طرحها ارائه شدهاند.
آسیبشناسی,مدیریت طرحهای توسعة منطقهای,ایران,ANP,PROMETHEEII
https://jgrd.um.ac.ir/article_31573.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31573_3d682b807a4cea34ee117650b5c7a9b6.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
واکاوی چالشهای فراروی صنعت سفال شهر لالجین با بهکارگیری تئوری بنیانی
89
114
FA
حسن
افراخته
دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
hafrakhteh@khu.ac.ir
مریم
آرمند
دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
maryam.armand@yahoo.com
زهرا
اطهری
دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
z.athari@gmail.com
10.22067/geography.v14i1.42001
اهداف: صنعت سفال شهر لالجین که به عنوان یکی از مهمترین نقاط تولید سفال در کشور بهشمار میرود با مشکلات عمدهای روبروست، بهطوریکه در سالهای اخیر بسیاری از تولیدکنندگان دیروزی به مشاغل دیگری روی آوردهاند و یا تبدیل به واردکننده و فروشنده شدهاند. از این رو هدف از مطالعه حاضر، ارائۀ تصویری روشن از چالشهای فراروی صنایع دستی این منطقه در قالب یک مدل، با استفاده از روش تئوری بنیانی است.
روش: رویکرد کلی تحقیق، کیفی است. جامعۀ مورد مطالعه شامل سفالگران و کارشناسان خبره در زمینۀ سفالگری و صنایع دستی میباشد. فرآیند نمونهگیری بهصورت هدفمند و ضابطهمند بر اساس تسلط و آگاهی افراد به موضوع با استفاده از تکنیک گلوله برفی انجام شد. روش اصلی گردآوری دادههای تئوری بنیانی، مصاحبه عمیق با جامعۀ مورد مطالعه بود که پس از مصاحبه با 30 نفر از افراد (10 نفر از کارشناسان و 20 نفر از سفالگران) اشباع تئوریک حاصل شد. در این تحقیق برای اطمینان از روایی و پایایی دادهها علاوه بر حساسیت نظری محقق در گردآوری دادهها، از معیارهای خاص پژوهش کیفی شامل مقبولیت و قابلیت تأیید استفاده شده است.
یافتهها/نتایج: پس از جمعآوری اطلاعات، دادهها از طریق تحلیل محتوایی طی مراحل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی طبقهبندی گردیدند و در نهایت مدل چالشهای فراروی صنعت سفال منطقه لالجین استخراج گردید. بر اساس نتایج بهدست آمده صنعت سفال لالجین با 9 مشکل عمده مواجه است که عبارتاند از: مشکلات مربوط به تجهیز منابع و مواد اولیۀ مورد نیاز، مشکلات فنی و تکنولوژیکی، مشکلات ساختاری و زیربنایی، مشکلات مربوط به تبلیغات و اطلاع رسانی، مشکلات حقوقی و قانونی، مشکلات اجرایی و مدیریتی، مشکلات مالی واعتباری، مشکلات آموزشی، ترویج و تحقیق و مشکلات مربوط به نظام عرضه و بازایابی.
صنایع دستی,سفالگری,چالشها,تئوری بنیانی,شهر لالجین
https://jgrd.um.ac.ir/article_31601.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31601_0cf58ced1305460c8d95bc4908f78e28.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
تحلیل وضعیت استراتژیک استان خراسان رضوی در راستای برنامهریزی آمایش سرزمین
115
141
FA
محمد رحیم
رهنما
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
rahnama@ferdowsi.um.ac.ir
روحالله
اسدی
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
ro.asadi@gmail.com
10.22067/geography.v14i1.17633
اهداف: استان خراسان رضوی به عنوان مهمترین کانون جمعیتی شرق کشور، دارای جایگاه ویژهای در برنامهریزیهای ملی است و برنامهریزی منطقهای در قالب آمایش سرزمین، میتواند رویکرد استراتژیک را در متن برنامهریزیهای بلندمدت استان نهادینه کند. این مقاله با هدف ارائۀ وضعیت کلی استان خراسان رضوی از نظر استراتژیک، به دنبال تعیین جهتگیری استراتژیک شهرستانهای استان میباشد.
روش: از این روی، در چارچوب روششناختی تجربی و با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی، علاوه بر استفاده از اطلاعات موجود در مطالعات آمایش استان، اقدام به تکمیل پرسشنامه و مصاحبه با 60 نفر از مسئولان و کارشناسان استان و نیز ضریبدهی ماتریسهای مدل مورد استفاده شده است.
یافتهها/نتایج: نتایج مطالعه در 12 بخش موضوعی، حاکی از آن است که وضعیت کلی استراتژیک استان بیشتر گرایش به سمت موقعیت تدافعی دارد که این عامل ناشی از عملکرد نامناسب در بخشهای مربوطه است. همچنین، گرایش اندکی هم به موقعیتهای رقابتی و محافظهکارانه وجود دارد که نشاندهندۀ عملکرد بهتر و موقعیتِ مناسبترِ این بخشها است. همچنین از بین شهرستانهای مورد مطالعه استان، هشت شهرستان شامل قوچان، سبزوار، جغتای، جوین، تربت حیدریه، دولتآباد، درگز و سرخس بهطور کلی، دارای جهتگیری «توسعۀ ایمنساز» هستند. پنج شهرستان شامل نیشابور، فیروزه، گناباد، کاشمر و بجستان از نظر استراتژیک در موقعیت «توسعه با اولویت» قرار دارد. سه شهرستان خواف، تایباد و کلات دارای جهتگیری «بازسازی با اولویت» و چهار شهرستان بردسکن، رشتخوار، مهولات و خلیل آباد، در «وضعیت خاکستری» قرار دارند. سه شهرستان تربیت جام، چناران و فریمان نیز در موقعیت «استراتژیهای ترکیبی» موقعیت یافتهاند.
آمایش سرزمین,استان خراسان رضوی,برنامهریزی استراتژیک,برنامهریزی منطقهای
https://jgrd.um.ac.ir/article_31626.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31626_2de0d5bec9bcce87b9fe31bafc4cc524.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
ارزیابی و الویتبندی سرمایۀ اجتماعی در نواحی شهری با استفاده از تکنیکTopsis و AHP (مطالعۀ موردی: منطقۀ سه شهر اردبیل)
143
164
FA
محمد حسن
یزدانی
دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
yazdani@uma.ac.ir
احمد
آفتاب
دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
ahmadaftab20@gmail.com
ابراهیم
علی پور
دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
alipor_ebi@yahoo.com
10.22067/geography.v14i1.44465
اهداف: سرمایۀ اجتماعی کلید استقرار جامعه مدنی و حیات شهروندی است و انباشت آن از اقتدارگرایی و تفکرات آمرانه، فرصتطلبی، بیاعتمادی، حس بدبینی و... جلوگیری میکند. در این راستا هدف پژوهش حاضر، ارزیابی و اولویتبندی میزان سرمایۀ اجتماعی در نواحی یازدهگانه منطقۀ سه شهر اردبیل میباشد.
روش: نوع تحقق کاربردی بوده، روش بررسی آن توصیفیتحلیلی است. براین اساس، جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه در حجم نمونۀ 382 نفر و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از مدلهای AHP و Topsis صورت گرفته است.
یافتهها/نتایج: نتایج حاصل از گامهای مختلف مدل تاپسیس نشان میدهد که به جهت سطحبندی سرمایۀ اجتماعی در نواحی منطقۀ سه تفاوت وجود دارد و نواحی با طبقات اجتماعی و اقتصادی و کالبدی بالا و رضایت بخشتر همچون 2، 1، 11 و 9 از رتبۀ به مراتب بهتری نسبت به سایر نواحی همچون 4، 6 و 7 دارا میباشند.
نتیجهگیری: در این میان، وجود عوامل سرمایهساز در سطح نواحی همچون مساجد و حسینیهها و ... در جهت ارتقای شاخصهای سرمایۀ اجتماعی در منطقۀ سه و در نهایت شهر، استفاده گردد. از سوی دیگر با توجه به اینکه نواحی 4 (با ضریب 1508/0) و 6 (با ضریب 4920/0) از کمترین میزان سطح سرمایۀ اجتماعی برخوردار است و در این نواحی شاخصهای امنیت و اعتماد در حد پایین قرار دارد، لذا ارائۀ طرحهای امنیتی و گسترش نظارت بر این منطقه، تبلیغات و فرهنگسازی در جهت ارتقای سطح اعتماد و مشارکت عمومی میتواند از جمله این راهکارها باشد.
سرمایۀ اجتماعی,تکنیک تاپسیس,فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی,منطقۀ سه شهر اردبیل
https://jgrd.um.ac.ir/article_31651.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31651_58616421b24619b30054fa9cb4e978ee.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
ارزیابی و سنجش شاخصهای کیفیت زندگی در محلات شهری (مطالعۀ موردی: حاجیآباد فارس)
165
184
FA
آسیه
حسنینژاد
دانشگاه اصفهان و باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان واحد زریندشت، دانشگاه آزاد اسلامی، زرین دشت، ایران
a.hasaninezhad@yahoo.com
سمانه
مسیبی
دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
mosayebisamane@yahoo.com
اردلان
حسنی نژاد
دانشگاه اصفهان و باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان واحد داریون، دانشگاه آزاد اسلامی، داریون، ایران
ardalan.hassaninejad@gmail.com
10.22067/geography.v14i1.42347
اهداف: کیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر مولفه هایی چون زمان و مکان، ارزشهای فردی و اجتماعی از سوی متفکران علوم شهری و سایر اندیشمندان علوم مختلف مطرح و مورد پژوهش قرار گرفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی شاخصهای کیفیت زندگی و سنجش آن در شهر مرکزی زرین دشت (حاجیآباد) بر مبنای 4 گروه شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، خدماتی و کالبدی صورت گرفته است.
روش: روش تحقیق، در این مقاله توصیفی- تحلیلی و ابزار آن پرسشنامه میباشد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان و پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ (72%) تعیین شد. جامعۀ آماری در این پژوهش7 محله از شهر حاجیآباد (20000نفر) میباشد که با استفاده از فرمول کوکران 377 نمونه انتخاب گردید و بهصورت تصادفی در هر محله پرسشنامه توزیع شد. تجزیه و تحلیل پرسشنامه با استفاده ازآمار توصیفی، همبستگی و رگرسیون چندگانۀ خطی انجام شد و در نهایت از روش آنتروپی شانون جهت وزندهی شاخصها و تکنیک پرومتی جهت رتبهبندی محلات بهکار گرفته شد.
یافتهها/نتایج: یافتههای پژوهش نشان داد که در شهر حاجیآباد، محلۀ فرهنگیان بالاترین سطح کیفیت زندگی شهری و محلۀ حسینآباد، پایینترین سطح کیفیت را در بین محلات دارد. همچنین در بررسی ابعاد چهارگانۀ شاخص کیفیت زندگی همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشته و هر یک از این ابعاد همبستگی معناداری با رضایتمندی نهایی از کیفیت زندگی دارند و از بین شاخصهای کیفیت زندگی، شاخص اقتصادی بیشترین تأثیر را در کیفیت محلات دارد.
کیفیت زندگی,شهر حاجیآباد,رتبهبندی,آنتروپی شانون,تکنیک پرومته
https://jgrd.um.ac.ir/article_31680.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31680_d84ca59f644d08063a13c0f96fb801ef.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
تحلیل اثرات اقتصادی و اجتماعی کاشت پسته در روستاهای بخش مرکزی شهرستان سبزوار
185
206
FA
لیدا
علیزاده
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
alizade.lida@yahoo.com
حمید
شایان
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
shayan34@yahoo.com
مریم
قاسمی
دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
magh30@um.ac.ir
10.22067/geography.v14i1.40905
اهداف: یکی از مهمترین چالشهای کشاورزی ایجاد درآمدی پایدار از طریق تطبیق هرچه بیشتر الگوهای کشت و قابلیت تولید سودآور با محدودیتهای محیطی برای تضمین پایداری در درازمدت است. طی دو دهۀ اخیر کشاورزان بخش مرکزی شهرستان سبزوار بهدلیل محدودیتهای اقلیمی اقدام به تغییر الگوی کشت از غلات و پنبه به پسته نمودهاند، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات اقتصادی و اجتماعی کاشت پسته بر پستهکاران انجام پذیرفته است.
روش: روش تحقیق توصیفیتحلیلی با رویکرد مقایسهای میباشد. جامعۀ آماری تحقیق 6 روستا در بخش مرکزی شهرستان سبزوار با 131 بهرهبردار پسته است. واحد تحلیل سرپرستان خانوار بهرهبردار پسته است. اثرات در دو بعد اقتصادی با 17 گویه و اجتماعی با 12 گویه با استفاده از طیف لیکرت در دو برهۀ زمانی قبل و پس از پستهکاری بررسی میشود. آلفای کرونباخ 78/0 بیانگر پایایی مطلوب پرسشنامه است.
یافتهها/نتایج: نتایج حاصل از آزمون ویلکاکسون بیانگر وجود تفاوت معنادار بین شرایط اقتصادی و اجتماعی قبل و بعد از کشت پسته است بهطوری که میانگین وضعیت اقتصادی و اجتماعی بهترتیب قبل از کاشت پسته 86/1 و 05/2 و بعد از کاشت پسته 03/3 و 25/3 بوده است. همچنین میانگین مجموع اثرات اقتصادی و اجتماعی قبل از کاشت پسته 2 و پس از کاشت پسته 3/3 محاسبه شده است.
نتیجهگیری: براساس نتایج تحقیق، کاشت پسته در سکونتگاههای روستایی مناطق خشک دارای مزیت نسبی است؛ چراکه با توجه به درآمدزایی بالا اثرات مثبت و معناداری بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانوارهای پستهکار داشته است.
کاشت پسته,اثرات اقتصادی و اجتماعی,کشاورزی، شهرستان سبزوار,تغییر الگوی کشت
https://jgrd.um.ac.ir/article_31699.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31699_9d661b44e393429ee40f208a45fa18ae.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
طبقهبندی اشکال کارستی حوضۀ درپرچین براساس مدلهای سویچ، والتهام، هراک و کماتینا
207
223
FA
غلامرضا
مقامی مقیم
دانشگاه دامغان، دامغان، ایران
gh.maghami@du.ac.ir
10.22067/geography.v14i1.42363
اهداف: این تحقیق با هدف شناسایی و طبقهبندی اشکال کارستی حوضۀ درپرچین بهمنظور شناسایی بهتر و دقیقتر کارستهای این حوضه انجام میشود و نقش مهمی در پروژههای آمایش سرزمین در مناطق کارستی خواهد داشت.
روش: پس از مرزبندی حوضۀ مورد مطالعه و شناسایی اشکال کارستی آن، از روشهای طبقهبندی چویجیک، والتهام، کماتینا و هراک جهت طبقهبندی اشکال کارستی این حوضه استفاده شد.
یافتهها: مطالعۀ کارستهای این حوضه نشان داد اشکال کارستی آن از تنوع بالایی برخوردار بوده و انواع کارنها، دولینها درههای کارستی، غارها، اووالاها، پنجرههای کارستی، چاههای مکنده، پونورها و چشمههای کارستی را شامل میشوند.
نتایج: مطالعۀ اشکال کارستی حوضۀ درپرچین مشخص نمود براساس طبقهبندی سویچ این اشکال در ردیف کارستهای انتقالی، براساس طبقهبندی والتهام و فوکس در ردیف کارستهای جوان، براساس طبقهبندی کماتینا در ردیف کارستهای مسطح و ناودیسی و براساس طبقهبندی هراک در ردیف کارستهای کوهزایی قرار میگیرند.
اشکال کارستی,درپرچین,دولین,کارن,درههای کارستی
https://jgrd.um.ac.ir/article_31735.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31735_35f4eb640d6cf0b02aa1323c1ad5f0d2.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
14
1
2016
08
22
تحلیل تفاوت کیفیت بازسازی محلات شهر بم
225
247
FA
محمود
قدیری
دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
m_ghadiry@pnu.ac.ir
صغری
شهربابکی
دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
sharbabaki0913@yahoo.com
10.22067/geography.v14i1.47873
اهداف: یادگیری درسهای حاصل از مداخلهها و بازسازیهای پس از بحران بهمنظور فهم بهتر چگونگی جهتدهی به مداخلات توسعه بهویژه آنهایی که در راستای توسعة پایدار نواحی آسیبپذیرند ضروری است. از این رو، با توجه به اینکه بازسازی پس از بحران، فرصتی برای پایدارسازی و حل مشکلات توسعه میباشد، هدف این پژوهش، تحلیل تفاوت کیفیت بازسازی محلات شهر بم و میزان موفقیت آن در این زمینه میباشد.
روش: در این پژوهش، روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. مفهوم کیفیت بازسازی با استفاده از روشهای AHP گروهی و SAW در 7 شاخص و 9 زیرشاخص عملیاتی شد. دادههای مورد نیاز از طریق پرسشنامه و روش نمونهگیری خوشهای، و از 319 خانوار نمونه (بر حسب روش کوکران) بهدست آمد و از طریق روشهای واریانس یکطرفه و آزمون توکی تحلیل شد.
یافتهها/نتایج: تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد تفاوت معناداری بین محلات از نظر کیفیت بازسازی وجود دارد و از بین 7 شاخص کیفیت بازسازی، در 5 شاخص تفاوت معنادار بین محلات وجود دارد. از نظر شاخص کلی کیفیت بازسازی هم نتایج نشان داد که محلات در سطح اطمینان 99% از تفاوت معنادار برخوردار هستند. در نتیجه کیفیت بازسازی در کل متوسط و میزان آن بر حسب محل سکونت خانوارهای مختلف شهر بم متفاوت است.
نتیجهگیری: نتایج در مجموع همسوی با این گزارۀ علمی است که دسترسی به فرصتهای بازسازی برابر نیست و با وضعیت اقتصادیاجتماعی خانوارها ارتباط دارد.
زلزله,شهر بم,خانوارها,محلات,کیفیت بازسازی
https://jgrd.um.ac.ir/article_31774.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_31774_205021ccc49e6b91040b96a8a4b31a05.pdf