دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
مکانیابی مراکز درمانی با استفاده از GIS و روش ارزیابی چند معیاری AHP: ناحیه دو شهر نیشابور
FA
براتعلی
خاکپور
000000055969304300
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
khakpoor@um.ac.ir
زهرا
خدابخشی
دانشگاه شهید بهشتی /گروه جغرافیا
میرمعظم
ابراهیمی قوزلو
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
ebrahimi.germi@gmail.com
10.22067/geography.v0i0.23232
مقاله حاضر با هدف مکانیابی مراکز درمانی به مطالعه موردی در ناحیه دو شهر نیشابور میپردازد. بر این اساس، معیارهای کالبدی، اقتصادی، ارتباطی و طبیعی جهت مکانیابی مراکز درمانی انتخاب شده است. اطلاعات مورد نیاز برای معیارهای فوق با شیوهی برداشت میدانی(مصاحبه و مشاهده) جمعآوری گردیده، سپس برای دستیابی به بهترین مکان از مدل ترکیبی" فرآیند تحلیل سلسله مراتبیAHP" استفاده شده است. محاسبات و فضایی نمودن معیارها با استفاده از نرم افزارهای " Excel" و " Arc GIS" صورت گرفته و نتایج مطالعات به صورت نقشههایی حاصل شده است. نقشهی نهایی، که نتیجهی بررسی کلیهی معیارهای مرتبط با مکانیابی مراکز درمانی (درمانگاه) در سطح ناحیه میباشد، محدودهی مورد مطالعه را به صورت پهنههایی با اولویّت قوی، متوسّط و ضعیف نشان میدهد و مکانهای پیشنهادی برای درمانگاه را مشخص میکند.
کلیدواژهها: مکانیابی,مراکز درمانی(درمانگاه),فرآیند تحلیل سلسله مراتبی AHP,سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS,شهر نیشابور
https://jgrd.um.ac.ir/article_28869.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_28869_acee4147c20cf140d837a60a8cf508c2.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
پهنهبندی پتانسیلهای توپوکلیمایی کشت گندم دیم در استان کرمانشاه
FA
حسن
عینی
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
sadeghi.s6@yahoo.com
سلیمان
صادقی
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
sadeghi_s6@yahoo.com
سیدرضا
حسینزاده
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
srhosseinzadeh@um.ac.ir
10.22067/geography.v0i0.23233
با توجه به اینکه سطح زیر کشت غالب محصولات دیم در استان کرمانشاه به گندم دیم اختصاص دارد، لذا پهنهبندی توپوکلیمایی کشت گندم دیم در این استان هدف این تحقیق قرار گرفته است. پارامترهای مورد استفاده در این مقاله عناصر اقلیمی و عوامل فیزیکی زمین یعنی ارتفاع و شیب بوده و برای دستیابی به تاریخ دقیق مراحل رشد گندم دیم در مناطق مختلف استان، از روش درجه – روزهای رشد استفاده شده است. در مرحله بعد مقادیر بارش سالانه، پاییزه و بهاره برای تمام ایستگاه ها محاسبه و سپس احتمال وقوع دماهای مناسب جوانه ز نی، دمای بیشینه25 و 30 درجه سلسیوس و بیشتر در مرحلهی گل دهی و مرحلهی دانهبندی محاسبه شده است. مقادیر محاسبه شده با توجه به روش واسطه یابی IDW در محیط GIS به پهنههای مختلف تبدیل شد. هم چنین با استفاده از مدل رقومی ارتفاع (DEM) با وضوح90 متری در محیطGIS طبقات ارتفاعی و هم چنین طبقات شیب برای کل استان محاسبه شد. نهایتاً با همپوشانی و تحلیل لایههای اطلاعاتی به روش «ارزش وزنی طبقه بندی شده»، نقشه نهایی مناطق مساعد کشت گندم دیم در استان کرمانشاه تهیه گردید. نتایج نشان میدهد که در حرکت از شرق به غرب استان، مناطق مساعد کشت گندم دیم مساعد میشود و این روند مشابه پراکندگی بارش سالانه در استان است. افزون بر این از بین پارامترهای مورد مطالعه در این تحقیق، نقش بارش سالانه از همه مهمتر است. همچنین از طریق انطباق لایههای مؤثر در فرایند کشت گندم دیم در محیط، امکان شناخت میزان مطلوبیت مناطق مساعد جهت کشت این گیاه ارزشمند وجود دارد.
پهنه بندی,گندم دیم,توپوکلیما,درجه- روزهای رشد (GDD),سیستمهای اطلاعات جغرافیایی
https://jgrd.um.ac.ir/article_28897.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_28897_542db681f949e8a929b11d4693c685b2.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
تحلیل لندفرمهای هیدروژئومورفولوژیک حوضهی آبریز دریاچهی مهارلو بر مبنای روابط تعاملی فرایندهای مورفوتکتونیک، مورفوکلیماتیک و هیدرومورفیک
FA
محمد جعفر
زمردیان
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
zomorodian@um.ac.ir
معصومه
خاکپور
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
zohre.khakpour@yahoo.com
سعدالله
ولایتی
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
svelayati57@yahoo.com
10.22067/geography.v0i0.23234
حوضهی آبریز دریاچهی مهارلو در درهی ناودیسی زاگرس چین خورده واقع است. اسکلت و ساختار ناهموار این حوضه از سه واحد ژئومورفولوژیک کوهستانی، سطوح پست و هموار و چالهی تکتونیکی دریاچه تشکیل شده و در طی دورههای زمینشناختی، تحت تأثیر روابط تعاملی فرآیندهای تکتونیکی، کلیماتولوژیکی و هیدروژئومورفولوژیکی تکوین و تکامل یافته است. در این پژوهش، برای بررسی ژئومورفولوژی، به ویژه تحولات هیدروژئومورفولوژیکی این حوضه، از روشهای تاریخی، تجربی، توصیفی – تحلیلی و برخی مدلهای ژئومورفولوژیکی استفاده شده و نتایج زیر به دست آمده است: واحدهای ژئومورفیک، به ویژه ناحیهی کوهستانی این حوضه، تحت تأثیر فرآیندهای پالئوهیدرومورفوتکتونیک، لندفرمها و ناهمواریهای معکوس نظیر، کلوزها و درههای عرضی، ناودیسهای هوایی، الگوی زهکشی ترلیس( داربستی) و غیره را ایجاد نمودهاند. از سوی دیگر شرایط پالئوهیدرومورفوکلیماتیک، فرایندها ولندفرمهای پالئوکارست را در این ناحیه پدید آورده و کارستهای زیرزمینی نیز با افزایش نفوذپذیری و جریانهای عمقی و زیرزمینی، موجبات ضعف زهکشیهای سطحی حوضه را فراهم آوردهاند. این شرایط و ویژگیها هماکنون با روندی کندتر و خلق لندفرمهای نسبتاً متفاوت، به ویژه در سطوح پست حوضه، تداوم یافته و در قالب فرآیندهای نئوهیدرومورفوتکتونیک، عملکرد گسلهای فعّال، تحلیل گنبدهای نمکی، همراه با فرآیندهای جریانی و نئوهیدرومورفوکلیماتیک (نوسانات سطح دریاچه بر اثر تغییرات اقلیمی عصر حاضر و جریانهای فصلی و موقتی) بر بافت الگوی زهکشی و فرآیندها و لندفرمهای هیدروژئومورفیک تأثیر گذاشته و ژئوفرمهایی نظیر مخروط افکنهها و تقطیع آنها، تراسهای دریاچهای، اشکال مختلف کویری و غیره را در حوضهی آبریز مهارلو به وجود آوردهاند. با وجود این در حال حاضر برخی موارد مانند بارشهای رگباری شدید و وجود شیبهای تند ارتفاعات، جریانهای سطحی قدرتمندی را ایجاد نموده و در فرسایش، تولید رسوب و تحولات هیدروژئومورفولوژی این حوضه نقش مهمی را ایفا مینمایند. نتیجهی نهایی آنکه شرایط تکتونیکی، اقلیمی و هیدرودینامیکی، چه در گذشته و چه در زمان حال، فرآیندها و لندفرمهای هیدروژئومورفولوژیکی گوناگونی را در سطح حوضه به وجود آورده و این ویژگیهای هیدروژئومورفیک دارای پتانسیلها، تنگناها، خطرات و معضلاتی زیست محیطی هستند، که باید در مدیریت محیطی و دستیابی به توسعهی پایدار، مورد توجه برنامهریزان و مجریان پروژههای عمرانی قرار گیرد.
لندفرم,هیدروژئومورفولوژی,دریاچه مهارلو,مورفوتکتونیک,مورفوکلیماتیک,هیدرمورفیک
https://jgrd.um.ac.ir/article_28945.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_28945_f396613dcf8041a2429d691284b4b011.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
تحلیل نقش مشارکت مردم در پایداری اقتصاد روستایی (مطالعه موردی دهستان ایجرود بالا، شهرستان ایجرود، استان زنجان)
FA
حمید
شایان
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
shayan34@yahoo.com
علی اکبر
تقیلو
دانشگاه ارومیه/گروه جغرافیا
a.taghiloo@urmia.ac.ir
رضا
خسروبیگی
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
khosrobeigi.reza@gmail.com
10.22067/geography.v0i0.23235
امروزه مشارکت به عنوان رهیافتی کارآمد، نقش مهمی در دستیابی به معیشت پایدار و برقراری نظام پایدار اقتصادی در نواحی روستایی ایفا میکند. در واقع رهیافت مشارکت با فراهم آوردن بستر همکاری و ایجاد جریان اطلاعاتی در بخشهای مختلف تولید، خدمات و بازرگانی، زمینهی مناسبی را جهت استمرار و پایداری نظام اقتصاد روستایی بهوجود میآورد. از آن جایی که اقتصاد روستاها به جهت فقر منابع ارتباطی و اطلاعاتی با مشکلات عدیدهای از قبیل پایین بودن راندمان تولید، نوسان شدید تولید محصولات، آشفتگی بازار فروش محصولات، ضعف سرمایهگذاری، آفتزدگی شدید محصولات و بسیاری مشکلات دیگر مواجه است، توجه به این رهیافت جهت خروج از وضعیت ناپایدار کنونی امری اجتنابناپذیر میباشد. از این رو مقاله حاضر در صدد است با رویکردی همه جانبه و در قالب روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی، نقش مشارکت مردم در پویایی اقتصاد روستا و حذف و تعدیل چالشها را در سطح 14 سکونتگاه روستایی دهستان ایجرود بالا در شهرستان ایجرود مورد کنکاش قرار دهد. جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه در حجم نمونه 147 نفر و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای مناسب در نرم افزار SPSS و رتبهبندی پایداری اقتصادی نواحی روستایی از طریق تکنیک تصمیمگیری چند معیاره تاپسیس انجام شده است. بر اساس آزمونt استیودنت، میزان مشارکت مردم و پایداری اقتصاد روستا به طور معناداری کمتر از حدّ مورد انتظار است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد، معیارهایی همچون مشارکت مردم و دولت در خصوص
سرمایهگذاری در منابع آب و خاک، اخذ وام برای سرمایهگذاری به صورت مشترک، همکاری و اطلاعرسانی در خصوص زمان کنترل آفات محصولات کشاورزی و مشارکت در اطلاع رسانی در خصوص انواع جدید گونههای پر محصول، بیشترین تأثیر را بر سطح پایداری اقتصادی در نواحی روستایی داشته است.
مشارکت,پایداری,اقتصاد,روستا,دهستان ایجرود بالا,زنجان
https://jgrd.um.ac.ir/article_28983.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_28983_deeff712ef64fa7ae92396da368e9289.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
مطالعهی تطبیقی پایداری محلات سراب و سجاد مشهد با استفاده از روشهای AHP و دلفی (با مشارکت شهرداری مشهد)
FA
محمداجزاء
شکوهی
0000-0002-6679-0629
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
shokouhim@um.ac.ir
فرشته
مرادی کرتویچی
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
f.moradi.k@gmail.com
10.22067/geography.v0i0.23237
نظر به اینکه امروزه در اکثر کشورها به منظور رسیدن به توسعهی پایدار شهری به برنامهریزی در سطح کوچکترین واحد شهری، یعنی محلات مسکونی، توجه بسیار میشود، در این پژوهش با هدف ارتقای سطح پایداری محلات مسکونی سراب و سجاد شهر مشهد، به شناخت مفهوم توسعهی پایدار محلهای، بررسی و مطالعهی ادبیات مربوط و تدوین شاخصهای تأثیرگذار بر سطح پایداری محلات مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پیمایش و اطلاعات گردآوری شده دربارهی این شاخصها در سطح محلات مورد بررسی، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ترکیب روشهای تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و دلفی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که محلهی سجاد با وزن نهایی پایداری 794/0 نسبت به محلهی سراب با وزن نهایی 357/0 در شرایط پایدارتری به سر برده، اما از منظر سطحبندی ابعاد پایداری، با توجه به حاصل نظرات ساکنین محلات در باب شاخصهای مورد مطالعه و وزندهی گروه تصمیم ساز این پژوهش به این شاخصها، محلهی سجاد از منظر اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی و محلهی سراب از منظر شاخصهای زیستمحیطی در شرایط پایدارتری نسبت به دیگری قرار داشتند.
محله,توسعهی پایدار,شاخصهای پایداری,فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
https://jgrd.um.ac.ir/article_29049.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29049_892148547f99e147efdf517a7493b895.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
عوامل مؤثر بر توزیع جغرافیایی مرگ و میر در استان خراسان شمالی
FA
علی اصغر
پیلهور
0000-0003-2125-1274
دانشگاه بجنورد/ گروه جغرافیا
apilehvar@yahoo.co.uk
رضا
فیض آبادی
دانشگاه علامه طباطبایی تهران
هادی
افرا
دانشگاه علامه طباطبایی تهران
10.22067/geography.v0i0.23239
آگاهی از وضعیت بهداشتی و سلامت در هر جامعهای از مهمترین اطلاعاتی است که در برنامههای توسعهی اجتماعی و برنامهریزی برای تأمین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه مورد استفاده قرار میگیرد. یکی از دستاوردهای مهمّ توسعهی اقتصادی و اجتماعی دو قرن اخیر، توسعهی بهداشت و در نتیجه کاهش اساسی و مستمر مرگ و میر بوده است. استان خراسان شمالی یکی از مناطق محروم و کمتر توسعه یافتهی کشور است که کمتر تحقیقاتی در خصوص بررسی وضعیت مؤلفههای جمعیتی، به ویژه مرگ و میر، در آن صورت گرفته است. این مقاله به دنبال تحلیل و بررسی توزیع جغرافیایی و علل شناسی مرگ و میر در استان خراسان شمالی است، تا از این طریق رهنمودهایی جهت برنامهریزی در حوزهی بهداشت، سلامت و امنیت در اختیار مسؤولان قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی گذشته نگر و تحلیل وضع موجود است که به بررسی علل مرگ و میر در دورهی 5 ساله (1383 تا 1388) در بین کلیهی متوفیات ثبت شده در استان خراسان شمالی میپردازد. برای گروهبندی علل مرگ و میر از طبقهبندی بینالمللی (ICD) سازمان بهداشت جهانی استفاده شده، که در 17 گروه طبقه بندی انجام گردید. برای تحلیل موضوع از دادهها، جداول، نمودارها و نقشه به کمک تکنیک GIS بهره برداری شده است. یافتههای این تحقیق نشان می دهند، که مرگ به علت بیماریهای دستگاه گردش خون، سوانح و حوادث، سرطانها و تومورها در استان در تمام سالهای مورد بررسی به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار داشته است، البته شهرستان فاروج از این امر مستثنی می باشد. در این شهرستان شایعترین علت مرگ و میر را بیماریهای دستگاه تنفسی تشکیل میدهد. نتایج تحقیق حاکی از تفاوت معنیدار علل مرگ و میر برحسب سن و جنس در استان میباشد. به عبارت دیگر، علل مرگومیر در بین مردان و زنان از الگوهای خاصی تبعیّت میکند. بیش ترین تفاوت در الگوهای علل مرگومیر در بین مردان و زنان، مربوط به مرگومیرهای ناشی از حوادث و سوانح غیرعمدی است، که در مردان بیشتر از زنان میباشد. بررسی علل مرگ و میر در بین جمعیت جوان استان حاکی از آن است، که شایعترین علت مرگ و میر جوانان را سوانح، مسمومیت و خودکشی (4/54 درصد) تشکیل میدهد.
علل شناسی,توزیع جغرافیایی,مرگ و میر,خراسان شمالی
https://jgrd.um.ac.ir/article_29088.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29088_71030a21083588e2c2502d89de338b44.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT)در تحولات سال 2011 منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (مطالعه موردی مصر)
FA
مرجان
بدیعی
دانشگاه تهران/دانشکده جغرافیا
mbadiee@ut.ac.ir
فاطمه سادات
میراحمدی
دانشگاه تهران/دانشکده جغرافیا
smirahmadi@ut.ac.ir
10.22067/geography.v0i0.23242
«فناوری اطلاعات و ارتباطات»(ICT ) مجموعه ابزارها، ماشینها، دانش فنی، روشها و مهارتهای استفاده از آنها برای تولید، دادوستد، پردازش، انباشت، بازیافت، جابهجایی، انتقال و مصرف «اطلاعات» است که طی روند جهانیشدن، توانسته است امکان شکلگیری شبکههای رسمی و غیررسمی گوناگون را در اختیار افراد، گروهها وسازمانها قرار دهد و «زمان» و «مکان» را برای بسیج آنها وشکلبخشی به حرکت-ها و جنبشها فشرده سازد. «منطقه خاورمیانه و شمال افریقا» با موقعیت جغرافیایی ویژه، استقرار سه تنگه مهم (هرمز، باب المندب و سوئز)، حجم عظیم ذخایر انرژی و مسیرهای انتقال آن دارای اهمیت ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی خاصی است. همچنین عناصر مشترکی مانند دین، زبان، نژاد وگذشتهی استعماری، سرعت پخش پدیدهها را حتی به طور طبیعی در سراسر این گسترهی به هم پیوسته افزایش میدهد. در سالهای اخیر، به ویژه در اواخر سال 1389(2011)، «فناوریهای اطلاعات و ارتباطات» توانستهاند نقش مهمی در گسترش خیزش های این منطقه ایفا نمایند. به نظر می رسد، دگرگونی های سیاسی درکشور مصر به دلیل توان تأثیرگذاری بالای ویژگی های منحصر به فردش در جهان اسلام و عرب، که از گذشته پیشرو تحولات فکری بوده، در تعیین مسیر آینده فرآیندهای جغرافیای سیاسی منطقه نقش مهمی خواهد داشت. این مقاله به شیوهی توصیفی- تحلیلی به این میپردازد که چگونه تحولات سیاسی در «خاورمیانه و شمال آفریقا»، به خصوص درکشور«مصر»، تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات، به ویژه «شبکههای اجتماعی»، قرارگرفته اند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که این فناوریها توانستهاند در مدت زمان کوتاهی ازطریق ارتقای سطح آگاهیهای مردم، ایجاد دگرگونی در نوع و نحوهی خواستهها، تشدید و سازماندهی اعتراضات، جذب طرفداران درون وبرون مرزی با مهندسی کردن انتشار خبرهای مربوط به قیام نه تنها در ایجاد تحولات، بلکه در تسریع آن در سراسر منطقه خاورمیانه عربی و شمال آفریقا، به ویژه مصر، نقش مهمی ایفا نمایند.
فناوری اطلاعات وارتباطات,منطقه خاورمیانه عربی وشمال آفریقا,مصر,تحولات سیاسی
https://jgrd.um.ac.ir/article_29113.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29113_4afa6af531d999e0920a1f73349fd31f.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
طبقهبندی و تحلیل پدیدههای ژئومورفیکی سواحل غربی خزر با رویکردی به نوسانات سطح آب دریا
FA
محمد رضا
افشاری آزاد
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت/گروه جغرافیا
halehpourkey@yahoo.com
هاله
پورکی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت/گروه جغرافیا
10.22067/geography.v0i0.23245
حجم و سطح آب حوضه و شکل سواحل، تابعی از تراز آب حوضه میباشد. شناخت عوارض ژئومورفولوژیکی ساحلی و تغییرات در آن میتواند نقش تعیین کنندهای در برنامهریزی و مدیریت سواحل داشته باشد. عوامل مؤثر در شکلگیری و تحوّل ژئومورفولوژیکی آن مانند عوامل زمینشناسی، تکتونیکی، کلیماتیک، پالئوکلیماتیک و تغییرات سطح دریا، مدّ نظر قرار گرفته و هدف اصلی، بررسی و طبقهبندی ژئومورفولوژی سواحل و تغییرات آن در مقابل نیروهای حاصل از نوسانات سطح آب دریای خزر، از سواحل انزلی تا آستارا میباشد. در این تحقیق با در نظر گرفتن ضرورت شناخت منطقهی ساحلى غرب استان گیلان، به طبقهبندی سواحل با استفاده از روش شپارد پرداخته شده است. روش تحقیق، بر پایهی مطالعات تصاویر ماهوارهای، GIS و پیمایشهای میدانی بوده است. بررسی با استفاده از کلیه خصوصیات سواحل، خصوصیات هیدرودینامیکی (امواج، جریانهای دریایی، نوسانات تراز آب)، خصوصیات زمین شناسی، اقلیمی، کاربری اراضی و پوشش گیاهی مورد مطالعه قرار گرفته است، وسعت و نرخ تغییرات اشکال ژئومورفولوژیکی نیز شناسایی و طبقهبندی شدهاند. همچنین نقشهی پهنهبندی بر اساس تصاویر ماهوارهای و تقسیم بندی شپارد تهیه شد و ردههاى شاخصى چون دلتا، تپههای ماسهای، تالاب و... شناسایى شد.
خزر,سواحل غرب خزر,پیشروی آب,تغییرات ژئومورفولوژی,تراز آب
https://jgrd.um.ac.ir/article_29160.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29160_8213a8e30890ebde0fc746446e3df356.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
بررسی توسعهی زون گسل سنگبست- شاندیز و پیامدهای ژئومورفولوژیکی آن
FA
علی
کیوان زراعتکار
دانشگاه فردوسی مشهد
keivan_zeraatkar@yahoo.com
بهنام
رحیمی
دانشگاه فردوسی مشهد
b-rahimi@ferdowsi.um.ac.ir
10.22067/geography.v0i0.23246
زون گسل سنگبست- شاندیز با طول تقریباً 57 کیلومتر، پهنای متوسط 2 کیلومتر و روند شمال غرب- جنوب شرق، از فاصلهی حدود 15 کیلومتری غرب شهر مشهد میگذرد و از جمله گسلهای اصلی کوههای بینالود است. با توجّه به شواهد ژئومورفیک، دارای حرکت امتداد لغز راستگرد با مؤلّفهی راندگی است. در این مقاله با استفاده از مطالعات سنجش از دور، تصاویر ماهوارهای و نقشههای ارتفاعی رقومی و انجام مطالعات میدانی به بررسی خصوصیات ژئومورفیک متأثر از فعالیت این زون گسلی پرداخته شده است. خصوصیات ژئومورفیک مرتبط با زون گسل سنگبست- شاندیز بهفرم ناهنجاریهای توپوگرافی در راستای گسل و جابهجایی و برش در سیستمهای زهکشی منطقه، نظیر کانالهای آبراهه و ستیغهای فرسایشی خطی بهوضوح دیده میشود. نتایج این تحقیق نشان میدهد که هر چه میزان لغزش در زون گسلی بیش تر شده، قطعات گسل هم طویلتر و عریضتر شدهاند. علاوهبراین با افزایش لغزشهای امتدادی، گسلهای از پیش موجود و قطعات گسلی بههم متصل شده و تعداد پلهها در زون گسل کم تر میشود. بنابراین براساس شواهد موجود و نتایج به دست آمده، نیمهی جنوب شرقی زون گسل سنگبست- شاندیز در حال توسعه و آزادسازی انرژی میباشد و برعکس بخش شمال غربی آن نسبت به نیمهی جنوب شرق در حال تمرکز استرس است.
توسعهی گسل امتدادلغز,ژئومورفولوژی زون گسل,کوههای بینالود
https://jgrd.um.ac.ir/article_29188.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29188_4d7ddc3617dfa04335cf5978031ddcc9.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
بافت میانی شهرها ظرفیتی برای حرکت به سمت الگوی شهر فشرده(مورد: شهر بجنورد)
FA
کرامتاله
زیاری
دانشگاه تهران/دانشکده جغرافیا
zayyari@ut.ac.ir
حسن
پارسی پور
دانشگاه شهید بهشتی /گروه جغرافیا
h.parsipoor@yahoo.com
نسرین
علی آبادی
دانشگاه پیام نور تهران
10.22067/geography.v0i0.23255
در دهههای پایانی قرن بیستم، به دلیل نگرانیهای زیست محیطی ناشی از شهرسازی مدرنیسم، برنامهریزان شهری به دنبال پارادایمهای جدید توسعهی پایدار در جستجوی فرم ایدهآلی برای شهر پایدار می گردند، زیرا توسعهی پراکنده و گسترش افقی شهرها سبب بروز اختلالات مختلف اجتماعی ـ اقتصادی و کالبدی در پیکرهی شهرها شده است. بنابراین طی دهههای اخیر فرمهای مختلف شهری در کانون توجه برنامهریزانی قرار میگیرد که همگی در حرکت به سمت توسعهی پایدار اتفاق نظر دارند. از جمله فرمهای مختلف شهری، فرم تراکم شهری یا شهر فشرده میباشد که سبب ایجاد فضای تعامل اجتماعی مناسب و مصرف انرژی کم تر برای شهروندان میشود. این تحقیق از نوع توسعهای – کاربردی بوده که با هدف مقایسهی بافتهای موجود شهری، بهویژه بافت میانی و شناسایی برخی ویژگیهای کالبدی (ترکیب کاربریها، عرض معابر و تراکم جمعیتی) در شهر بجنورد و بر اساس روشی توصیفی - تحلیلی و با استفاده از تکنیک SWOT انجام شده است. در این راستا، نخست به تدوین چارچوبهای نظری و مفاهیم شهر پراکنده و شهر فشرده پراخته شده، سپس مطالعهی موردی شهر بجنورد صورت پذیرفته است. مطالعات وضع موجود و تحلیل آن نشان میدهد که شهر بجنورد تحت تأثیر عوامل مختلف تاریخی، اجتماعی و اقتصادی به ساختاری با سه بافت قدیمی، میانی و بیرونی رسیده است که هر کدام دارای امکانات و محدودیتهای خاص خود، جهت دستیابی به یک شهر پایدار میباشد. همچنین نتایج بررسیها و یافتههای این تحقیق در چارچوب تئوریهای رشد هوشمند و مدل شهر فشرده نشان میدهد، که بافت میانی شهر بجنورد در مقایسه با بافت مسألهدار قدیمی و بافت بیرونی برخوردار از سکونتگاههای غیررسمی، از پتانسیل بالاتری برای ترکیب کاربریها و متراکمسازی شهری برخوردار است که با برنامهریزی مناسب میتواند نقطهی آغازی برای حرکت به سمت پایداری در توسعهی شهری باشد.
توسعه پایدار,شهر فشرده,متراکم سازی,بافت میانی,شهر بجنورد
https://jgrd.um.ac.ir/article_29224.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29224_b60d42c2c9493d62dc57c4feaa18d5b3.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
بررسی و تحلیل پدیدهی سرمازدگی شدید بهاره باغ های پسته در استان یزد
FA
کمال
امیدوار
دانشگاه یزد
komidvar@yazduni.ac.ir
زهرا
دهقان بنادکی
دانشگاه یزد
10.22067/geography.v0i0.23258
پسته یکی از مهم ترین اقلام صادراتی ایران است که بیش از 23% از ارزش کل صادرات غیر نفتی ایران را به خود اختصاص داده است. استان یزد پس از استان کرمان بزرگترین استان پسته خیز ایران محسوب می شود. از آنجایی که پدیده ی سرمازدگی، به ویژه سرمازدگی شدید بهاره، به باغ های پسته این منطقه خسارت زیادی وارد می کند، بررسی سرمازدگی در این استان ضروری می باشد، زیرا آگاهی از این پدیده و تاریخ های احتمالی وقوع آن به پسته کاران در جلوگیری و کاهش خسارات ناشی از سرمازدگی کمک می کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی و تحلیل سرمازدگی شدید بهاره باغ-های پسته و پهنه بندی آن در استان یزد است. به این منظور، از آمار روزانهی کمینه دما 16 ایستگاه هواشناسی استان و همجوار آن طی دورهی آماری مشترک 18 ساله( 1372-1389) استفاده شده است. به منظور پهنه بندی شدت سرمازدگی بهاره پسته، تعداد روزهای دارای سرمازدگی هر ایستگاه درسه آستانه ضعیف (1 تا 1- درجه سلسیوس)، متوسط (1/1- تا 3- درجه سلسیوس) و شدید (3- درجه سلسیوس و کمتر) به وسیلهی نرم افزار SPSS شمارش و پس از بررسی رابطهی تعداد روزهای سرمازدگی با ارتفاع، نقشه های هر پهنهی سرمازدگی در محیط Arc GIS ترسیم شد. همچنین برای آگاهی از تاریخ پایان سرمازدگی بهاره پسته در استان، تاریخ های افت دما به آستانههای 1، صفر و 1- درجه سلسیوس به عنوان دماهای مؤثر بر پسته در مرحله گل دهی، استخراج و نقشه-های پهنه بندی آن نیز ترسیم گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد، باغ های پسته تمام ایستگاه های مورد مطالعهی استان در بهار به غیر از ایستگاه های طبس و بافق، سرمازدگی ضعیف و بقیهی ایستگاه ها سرمازدگی ضعیف، متوسط و شدید را تجربه می کنند. بنابراین جنوب و جنوب غرب(ایستگاه های دهشیر، مروست، اشکذر، اردکان، بهادران) از نظر وقوع شدّت سرمازدگی، به ویژه سرمازدگی شدید بهاره پسته، منطقه ی پرخطری برای فعالیت های کشاورزی به خصوص باغ های پسته می باشد. تاریخ افت دما به میزان 1، صفر و 1- درجه سلسیوس نشاندهندهی آن است که به طور متوسط و به تفکیک شهرستان، افت دماهای 1 درجه از چهارم تا نهم فروردین ماه، دمای صفر درجه از سوم تا هشتم فروردین و 1- درجه سلسیوس از دوم تا نهم فروردین در استان یزد به پایان میرسد.
سرمازدگی شدید,تحلیل آماری,باغ های پسته,پهنه بندی,استان یزد
https://jgrd.um.ac.ir/article_29250.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29250_14e5c53ce6969d8cb5bb6d54d90d4c6c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
شناسایی کانونهای کنترلکنندهی اقلیم ایران و الگوهای فشار مربوط در سطح500 هکتوپاسکال جوّ ایران در دورهی سرد سال
FA
بهلول
علیجانی
دانشگاه خوارزمی/گروه جغرافیا
bralijani@gmail.com
رضا
دوستان
دانشگاه فردوسی مشهد/ گروه جغرافیا
reza_doostan@yahoo.com
10.22067/geography.v0i0.23259
الگوهای فشار سطوح بالای جوّ، شرایط جوّی سطح زمین را کنترل میکنند. شناسایی این الگوها در سطح منطقهای برای بررسی رفتار پارامترهای سطحی، تغییرات و پیشبینی ضروری میباشد. به منظور شناسایی الگوهای فشار کنترل کنندهی اقلیم ایران در دورهی سرد سال، دادههای روزانه ارتفاعی سطح 500 هکتوپاسکال با تلاقیهای 5/2درجه در محدودهی 10-70 شمالی و 10-80 شرقی از مرکز ملی پیش بینی محیطی (NCEP) برای دورهی 2010-1948استفاده شده است. مراکز فعالیت یا کانونهای کنترل کنندهی اقلیم ایران با روش تحلیل مؤلفههای عمده(PCA) تعیین شدهاند. هرکدام از مراکز فعالیت با الگوی فشار خاصی، اقلیم ایران را کنترل میکنند. نتایج نشان میدهد که هشت مرکز کنترلکننده، اقلیم ایران در دوره ی سرد سال را تحت تأثیر قرار میدهند. سیبری شمالی، مهمترین مرکز کنترل کننده ی اقلیم ایران میباشد. بیش تر مراکز فعالیت در شمال و فقط مونسون پاکستان در جنوب ایران قرار دارد. عمدتاً الگوهای فشار نصفالنهاری، با پدیدههای مانع و سردچال همراه است. ترافهای عمیق و ریجهای قوی، پدیدهی عمده بادهای غربی در ایران میباشند.
الگوهای فشار,مراکز فعالیت,اقلیم ایران,مراکز کنترل اقلیم ایران,ارتفاع 500 هکتوپاسکال
https://jgrd.um.ac.ir/article_29279.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29279_cb5adeda02b86ddfb6e95ea83680948c.pdf
دانشگاه فردوسی مشهد
جغرافیاوتوسعه ناحیه ای
2008-1391
2383-2487
10
2
2013
02
19
تحلیل سینوپتیکی و فضایی توفان برف استان گیلان (فوریه 2005)
FA
الهام
فهیمی نژاد
دانشگاه خوارزمی/گروه جغرافیا
fahimi68@gmail.com
زهرا
حجازی زاده
دانشگاه خوارزمی/گروه جغرافیا
بهلول
علیجانی
دانشگاه خوارزمی/گروه جغرافیا
bralijani@gmail.com
پرویز
ضیائیان
دانشگاه شهید بهشتی
rsgis1000@yahoo.com
10.22067/geography.v0i0.23260
یکی از مخربترین توفانهای دههی اخیر، توفان برف فوریه 2005 رشت میباشد. در پژوهش حاضر اهمیت توفان از نظر اقتصادی، سیاسی و انسانی، تعیین بعد فضایی(با کمک تصاویر ماهواره ای (MODIS، بعد زمانی، قدرت تخریب و عوامل مؤثر در شکلگیری توفان شامل مباحث دینامیک، ترمودینامیک و مباحث اقلیمی، توفان برف 2005 مورد بررسی قرار گرفت. برای تحلیل سینوپتیکی دقیقتر توفان برف گیلان، الگوهای فشار سطح زمین بارش برف برای رشت تعیین شد. به منظور شناسایی الگوهای بارش برف شهرستان رشت، آمار بارندگی روزانه ایستگاه سینوپتیک رشت، طی دورهی آمار(2005–1995) از سازمان هواشناسی تهیه شده و روزهای برفی رشت انتخاب شدند. با استفاده از روش تحلیل خوشهایWards سه الگوی بارش برف برای روزهای برفی رشت تعیین شد. الگوی اول زبانه پر فشار بالکان(زبانه پر فشار حوضهی بالکان از شمال وشمال غربی دریای خزر منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد). الگوی دوم پرفشار سیبری (آنتی سیکلون سیبری از شمال شرقی و شرق روی دریا گسترده شده و تا سواحل جنوبی دریا گسترش مییابد).الگوی سوم پرفشار ترکیبی ( زبانه پرفشار بالکان و سیبری با یکدیگر ادغام شده و دریای خزر را تحت تأثیر قرار داده است ). در سطح 500 هکتوپاسکال تراف بادهای غربی روی منطقه حاکم است. بارش برفی که ارتفاع آب معادل آن برابر با mm 73 باشد، به عنوان آستانه برف سنگین رشت تعیین شد. بارش سنگین برف گیلان در فوریه 2005 (بهمن ماه 1383)، نتیجهی استقرار الگوی سوم است. با توجه به بررسی نقشههای سینوپتیکی از روز3 فوریه این دو زبانه پرفشار باهم ادغام شده و در روز 5 فوریه دریای خزر را تحت تأثیر قرار میدهد. از ساعت 21 گرینویچ 7 فوریه بارش سنگین برف شروع میشود. در سطح hpa 500، تراف خوابیده با محور شمال شرقی- جنوب غربی بادهای غربی حاکم است. مساحت پوشش برفی بهدست آمده از تجزیه و تحلیل دادههای ماهوارهای MODIS نشان میدهد، که بالغ بر 275/2420 کیلومربع از سطح استان به زیر پوشش برف رفته است. تخریب بالغ بر پنجاه هزار واحد مسکونی، تجاری، صنعتی، اداری و آموزشی و صدها کیلومتر شبکه برق استان، خود گواهی روشن بر حجم عظیم توفان برف رشت میباشد، درحالیکه هیچگاه چنین خسارتی در پیشینه برف رشت وجود ندارد.
توفان برف,سینوپتیک,برف سنگین,تصاویر ماهوارهای MODIS
https://jgrd.um.ac.ir/article_29321.html
https://jgrd.um.ac.ir/article_29321_b7d9d8f5f415cb3a92e8c353ef081ea0.pdf